-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نازنین، عیب نباشد، که کند ناز ای دل او همی سوزدت از عشق و تو میساز ای دل
2 اگرت میل به خورشید رخش خواهد بود بر حدیث دگران سایه بینداز ای دل
3 او به آواز تو چون گوش نخواهد کردن هیچ سودت نکند ناله به آواز ای دل
4 چونکه پیوسته دل سوخته میخواهد دوست گر نه قلبی تو، در آتش رو و بگداز ای دل
5 با درون تو غمش چون سرخویشی دارد خانه از مردم بیگانه بپرداز ای دل
6 چشم آن ترک عجب تیر و کمانی دارد! پیش آن تیر سپر زود بینداز ای دل
7 باز بر دست همی گیرد و دل میشکرد گوش میدار که: صیدت نکند باز ای دل
8 اوحدی، بشنو اگر عافیتی میخواهی به چنین روی نکو دیده مکن باز ای دل