- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناز جنگآمیز جانان برنتابد هر دلی ساز وصل و سوز هجران برنتابد هر دلی
2 دل که جوئی هم بلا پرورد جانان جوی از آنک عافیت در عشق جانان برنتابد هر دلی
3 نازنین مگذار دل را کز سر پروانگی ناز مشعلدار سلطان برنتابد هر دلی
4 عشق از اول بیدق سودا فرو کردن خوش است شه رخ غم در پی آن برنتابد هر دلی
5 مال و هستی باختن سهل است از اول دست لیک دستخون ماندن به پایان برنتابد هر دلی
6 یک جگر خون است عاشق را و جان و دل حریف جرعهٔ می را دو مهمان برنتابد هر دلی
7 سر بنه تا درد سر برخیزد و بار کلاه کز پی سر طوق و فرمان برنتابد هر دلی
8 جان ز بهر خدمت جانان طلب نز بهر تن کز پی تن منت جان برنتابد هر دلی
9 تن نماند منت جان چون بری خاقانیا ده خراب و حکم دهقان برنتابد هر دلی
10 چون به غربت سر نهادی ترک شروان گوی از آنک کبریای اهل شروان برنتابد هر دلی