1 ای طبع سازوار ، چه کردم تو را ، چه بود با من همی نسازی و دایم همی ژکی
2 وایدون فرو کشی به خوشی این می حرام گویی که شیر مام ز مادر همی مکی
1 زاغ بیابان گزید خود به بیابان سزید باد به گل بر بَزید گل به گل اندر غژید
2 یاسمن لعل پوش سوسن گوهر فروش بر زنخ پیلگوش نقطه زد و بشکلید
1 نورد بودم ، تا ورد من مُورَّد بود برای ورد مرا ترک من همی پرورد
2 کنون گران شدم و سرد و نانورد شدم از آن سبب که به خیری همی بپوشم ورد
1 ای ز عکس رخ تو ، آینه ماه شاه حُسنی و ، عاشقانْت سپاه
2 هر کجا بنگری ، دمد نرگس هر کجا بگذری ، برآید ماه