1 نرگس نگر ، چگونه همی عاشقی کند بر چشمکان آن صنم خَلُّخی نژاد
2 گویی مگر کسی بشد ، از آب زعفران انگشت زرد کرد و به کافور بر نهاد
1 ما را بدان لب تو نیاز است در جهان طعنه مزن که با دو لب من چرا چَخی
1 به وقت دولت سامانیان و بلعمیان چنین نبود جهان با نهاد و سامان بود
1 دلی را کز هوا جستن چو مرغ اندر هوا یابی به حاصل مرغ وار او را بر آتش گَردنا یابی