نرگس غمزه‌زنش بر از ملک‌الشعرا بهار غزل 345

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

نرگس غمزه‌زنش بر سر ناز است هنوز

1 نرگس غمزه‌زنش بر سر ناز است هنوز طرهٔ پرشکنش سلسله‌باز است هنوز

2 عاشقان را سپه ناز براند از در دوست بر در دوست مرا روی نیاز است هنوز

3 خاک محمود شد از دست حوادث بر باد در دلش آتش سودای ایاز است هنوز

4 هر کسی را سر کوی صنمی شد مقصود مقصد ساده‌دلان خاک حجاز است هنوز

5 گرچه شد عمر من از خط توکوتاه ولی دست امّید به زلف تو دراز است هنوز

6 مسجد حسن تو از خط شده ویران لیکن طاق ابروی تو محراب نماز است هنوز

7 روزی ای گل به چمن چشم گشودی از ناز چشم نرگس به تماشای تو باز است هنوز

8 زین تحسرکه چرا سوخت پرپروانه شمع دلسوخته در سوز وگداز است هنوز

9 باز شد شهپر مرغان گرفتار بهار بستگی‌هاست که در دیده ی باز است هنوز

عکس نوشته
کامنت
comment