1 شبی نالم شبی شبگیر نالم ز جور یار و چرخ پیر نالم
2 گهی همچون پلنگ تیر خورده گهی چون شیر در زنجیر نالم
1 من آن رندم که گیرم از شهان باج بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
2 فرو ناید سر مردان به نامرد اگر دارم کشند مانند حلاج
1 بوره ای دل بوره باری بشیمان مکه کاری کز آن گردی پشیمان
2 یه دو روزی بناکامی سرآریم باشه روزی که گل چینیم بدامان
1 دو چشمم را ته خون پالا کنی ته کلاه عقلم از سر وا کنی ته
2 اگر لیلی بپرسه حال مجنون نظر او را سوی صحرا کنی ته
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون