- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نافهٔ آهو شده است ناف زمین از صبا عقد دو پیکر شده است پیکر باغ از هوا
2 روح روان است آب بیعمل امتحان زر خلاص است خاک بیاثر کیمیا
3 شاخ شکوفه فشان سنقر کانند خرد هر نفسی بال و پر ریختهشان از قضا
4 دفتر گل را فلک کرد به شنگرف رنگ زرین شیرازه زد هر ورقی را جدا
5 بر قد لاله قمر دوخت قباهای رش خشتک نفطی نهاد بر سر چینی قبا
6 دوش نسیم سحر بر در من حلقه زد گفتم هان کیست؟ گفت : قاصدیم آشنا
7 جان مرا هدیه کرد بوی سر زلف یار از نفحات ربیع در حرکات صبا
8 گفتم ز اسرار باغ هیچ شنیدی بگوی گفت دل بلبل است در کف گل مبتلا
9 گفتم کامروز کیست تازه سخن در جهان گفت که خاقانی است بلبل باغ ثنا
10 مادح شیخ امام، عالم عامل که هست ناصر دین خدای مفتخر اولیا