1 نادر بهوای افسر هند ز آمویه فشانده گرد تا سند
2 در کوه سپند کوفته فش گرشاسب سپندسان بر آتش
3 نغنود بخواب چشم مستش ناسود درون حق پرستش
4 در راه وفا و حق پرستی پرداخت بکارها دو دستی
1 زاد فی الطنبور اخری نغمه یعنی ز نو مردم تبریز لحنی ساختند اندر رباب
2 چند تن اهریمن آسا در لباس مردمان کادمی صورت بدند اما بسیرت چون دواب
1 دوش از برای خدمت خان عزیز راد سوی عزیز باد براندم به قلب شاد
2 ماندم دو شب در آنجا یارب تو آگهی بر من در آن زمین چه خوشیها که روی داد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به