نبیذ پیش من از منوچهری دامغانی قصیده-قطعه 57

منوچهری دامغانی

آثار منوچهری دامغانی

منوچهری دامغانی

نبیذ پیش من آمد به شاطی برکه

1 نبیذ پیش من آمد به شاطی برکه به خنده گفتم: طوبی لمن یری عکه

2 خوشم نبیذ و خوشا روی آنکه داد نبیذ خوشم جوانی و این بوستان و این برکه

3 من و نبیذ و به خانه درون سماع و رباب حسود بر در و بسیار گوی در سکه

4 مرا تو گویی می‌خوردنست اصل فساد به جان تو که همی‌آیدم ز تو ضحکه

5 اگر فساد کند هر که او نبیذ خورد بسا فساد که در یثربست و در مکه

6 ور این فساد ز من دست باز دار و برو که نیست با تو مرا نی نکاح و نی شرکه

7 چرا نبیذ حرامست و هست سرکه حلال نه هم نبیذ بود ابتدا از آن سرکه؟

8 نبیذ تلخ چه انگوری و چه میویزی سپید سیم چه با سکه و چه بی‌سکه

9 کجا نبیذست آنجا بود جوانمردی کجا نبیذست آنجایگه بود برکه

عکس نوشته
کامنت
comment