- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نبیذ پیش من آمد به شاطی برکه به خنده گفتم: طوبی لمن یری عکه
2 خوشم نبیذ و خوشا روی آنکه داد نبیذ خوشم جوانی و این بوستان و این برکه
3 من و نبیذ و به خانه درون سماع و رباب حسود بر در و بسیار گوی در سکه
4 مرا تو گویی میخوردنست اصل فساد به جان تو که همیآیدم ز تو ضحکه
5 اگر فساد کند هر که او نبیذ خورد بسا فساد که در یثربست و در مکه
6 ور این فساد ز من دست باز دار و برو که نیست با تو مرا نی نکاح و نی شرکه
7 چرا نبیذ حرامست و هست سرکه حلال نه هم نبیذ بود ابتدا از آن سرکه؟
8 نبیذ تلخ چه انگوری و چه میویزی سپید سیم چه با سکه و چه بیسکه
9 کجا نبیذست آنجا بود جوانمردی کجا نبیذست آنجایگه بود برکه