1 عارفانه اول و آخر نگر هر چه بینی باطن و ظاهر نگر
2 این و آن با همدگر نیکو ببین عین و اعیان مظهر و مظهر نگر
1 صد دوا بادا دوای درد بی درمان ما دُرد دردش نوش کن گر می بری فرمان ما
2 خون دل در جام دیده عاشقانه ریختیم بر امید آنکه بنشیند دمی بر خوان ما
1 جام عین شراب دریابش همچو آب و حباب دریابش
2 همه عالم تن است و او جانست خوش حبابی پر آب دریابش
1 به هویت چو اوست با اسما آن هویت طلب کن از اشیا
2 از هویت خبر اگر داری به هویت خدا بُود با ما