- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شراب میکدهٔ من نه یادگار جم است فشردهٔ جگر من به شیشهٔ عجم است
2 چو موج می تپد آدم به جستجوی وجود هنوز تا به کمر در میانهٔ عدم است
3 بیا که مثل خلیل این طلسم در شکنیم که جز تو هر چه درین دیر دیده ام صنم است
4 اگر به سینهٔ این کائنات در نروی نگاه را به تماشا گذاشتن ستم است
5 غلط خرامی ما نیز لذتی دارد خوشم که منزل ما دور و راه خم بخم است
6 تغافلی که مرا رخصت تماشا داد تغافل است به از التفات دمبدم است
7 مرا اگرچه به بتخانه پرورش دادند چکید از لب من آنچه در دل حرم است