تا نگذرد زنام سزاوار نام از فیض کاشانی غزل 170

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

تا نگذرد زنام سزاوار نام نیست

1 تا نگذرد زنام سزاوار نام نیست تا معترف به نقص نباشد تمام نیست

2 ای نامور ز پیش و پس خویش کند حذر جائی مدان که بهر شکار تو دام نیست

3 عرفان طلب نخست و پس آنگاه بندگی بی معرفت عبادت عابد تمام نیست

4 از دینی اکتفا به تمتع کن و بمان کین ناقبول قابل عقد دوام نیست

5 کامی مجو زدهرکه نا کامیست کام کامی که دل درو نتوان بست کام نیست

6 کس را نه کام داده نه ناکام کرده اند فرقی درین میان خواص و عوام نیست

7 بهر خواص گر چه بود لطف های خاص بهر عوام نیز بود آنچه عام نیست

8 دارد مصیبتی همه لیک مختلف تلخست احتمال مصیبت چو عام نیست

9 حزن و سرور را بمساوات داده اند گر چه تفاوتی است که خواجه غلام نیست

10 زاهد کجا و عاشق شوریده سر کجا هرگز میان این دو نفر التیام نیست

11 بگذر بخیر دشمن و بر ما مکن سلام سالم چو نیستیم ز شرط سلام نیست

12 غافل ز ذکر حق نشوی فیض یکنفس بی ذکر مستدام عبادت تمام نیست

عکس نوشته
کامنت
comment