گرمه من برافکند از رخ خود از حکیم سبزواری غزل 13

حکیم سبزواری

آثار حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

گرمه من برافکند از رخ خود نقاب را

1 گرمه من برافکند از رخ خود نقاب را گوشه نشین کند ز غم خسرو آفتاب را

2 خال سیه مگو بر آن لعل گرانبها بود جوهری ازل زده نقطهٔ انتخاب را

3 تاب و توان ربودهٔ از دل ناتوان من تا برخت فکندهٔ سنبل پر ز تاب را

4 خواهی اگر تو بنگری پیش رخش فنای خلق بین برتاب مهر او آب و جمد مذاب را

5 کرده نهان مه مرا غیر چوابر تیره ای بار خدا ازاله کن از برم این سحاب را

6 بهر زکوة حسن خود بوسهٔ از لبش نداد آه چه شد که محو شد نام و نشان ثواب را

7 لشکر غم ز هر طرف بهر هلاک بسته صف ساقی سیم ساق کو تا بدهد شراب را

8 حاصل مدرسه بجز قال و مقال هیچ نیست اسرار زین سپس کنم رهن بمی کتاب را

عکس نوشته
کامنت
comment