1 درهٔ من شده ست از نعمت چون زنخدان خصم پر غَدره
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 نان سیاه و خوردی بی چَربو و آنگاه مَه به مَه بود این هر دو
1 این گنبد گردان که برآورد بدینسان ...
2 ای منظره و کاخ برآورده به خورشید تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان
1 خواجه ، تُتماج باید و سر بریان سود ندارد مرا سَفَرجَل و چُکری
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به