1 دو دیدهٔ من و از دیده اشک دیدهٔ من میان دیده و مژگان ستاره وار پدید
2 به جَزع ماند یک بر دگر سپید و سیاه به رشته کرده همه گرد جَزع مروارید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هول تاختن و کینه آختنْش مرا همی گداخته همچون کناغ و تافته تن
1 می تند گرد سرای و در تو غُنده کنون باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان
1 بیمارم از نهیب عقب رنجه درد ِ دلم گرفته و تبْ باده
2 بهتر شوم چو پیر به نام من تعویذکی نویسد آزاده
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به