- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دمبدم دل ما را از الست پیغام است از بلی بلی جانرا تازه تازه اسلامست
2 خاص می نه پندارد کاین بروز اول بود بعد از آن سخن بگسست این عقیده عامست
3 گوش هر خدا بینی مستمع بود از حق وانکه او نمی بیند بی گمان که او خامست
4 هر دو کون را ایزد دم بدم در ایجاد است خلق راست راز کن مستی که بی جام است
5 بهر صید جان پاک دامها کنند از خاک تا شود به از املاک یا رب این چه انعامست
6 مرغهای جان آید در شباک تن افتد در بلا شود پخته زانکه بی بلا خام است
7 فوج فوج از آن عالم آورند جانها را تا کدام ناکام و تا کدام را کامست
8 زمرهٔ سعید آیند زمرهٔ شقی گردند تا چه در قضا رفته تا چه هر کرا نامست
9 زآتش غم عشقی جان و دل نشد پخته ساز ره نکردی فیض کار بارو تو خامست