دلبرم را هست گویا سیر صحرا از طغرل احراری غزل 284

طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

دلبرم را هست گویا سیر صحرا آرزو

1 دلبرم را هست گویا سیر صحرا آرزو لاله را باشد از آن داغ سویدا آرزو

2 هر زمان مد نگه را رخصت نظاره کن باشدت گر از جمال او تماشا آرزو

3 یک سخن از لعل جان‌بخشش تو را کافی بود گر بود در دل تو را اعجاز عیسی آرزو

4 من گرفتار ویم بلبل اسیر گل بود هر کرا باشد به دل نوعی تمنا آرزو

5 تا توانی گیر از میخانه چشمش قدح گر تو را باشد خیال جام و مینا آرزو

6 گر عزیز مصر را محرم شد اما کی بود جز هوای عشق یوسف با زلیخا آرزو؟!

7 حلقه زنجیر او از حلقه چشمم کنید گر بود یار مرا خلخال در پا آرزو

8 خوانده‌ام بسیار از لوح کتاب نوخطان طغرل ما راست اکنون خط طغرا آرزو

عکس نوشته
کامنت
comment