یار من یار کسی گشته و دلدار از سحاب اصفهانی غزل 303

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

یار من یار کسی گشته و دلدار کسی

1 یار من یار کسی گشته و دلدار کسی چه شدی گر نشدی یار کسی یار کسی

2 خار خاریش نه زین خار که بر دل دارم که نرفته است به پای گل من خار کسی

3 نکند ار چه دل آزار من آزار کسان که دل آزرده نگشته است ز آزار کسی

4 دیده دیدار کسی دیده که الحق نسزد که دگر باز کنم دیده بدیدار کسی

5 ماه روی تو بود شمع فروزنده و حیف که نشد روشن از آن شمع شب تار کسی

6 کرد مشکل بسر کوی کسی رشک رقیب کار ما را که به ناکس نفتد کار کسی

7 قدر در رونق گوهر بشکستند (سحاب) کلک در پاش تو و لعل گهربار کسی

عکس نوشته
کامنت
comment