-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خورشید من که رخش جفا گرم داشتست حسنش بر این خیال خطا گرم داشتست
2 در عاشقی بشورش من نیست عندلیب هنگامه را بصوت و صدا گرم داشتست
3 چون بیضه نه سپهر در آرد بزیر بال مرغی که آشیان وفا گرم داشتست
4 در چنگ زهره هست نوای غلط مرو کاین بزم را ترانه ی ما گرم داشتست
5 یک مشتریست بر در این خانه آفتاب بازار خوبی تو خدا گرم داشتست
6 تا کی دهد عنان مرادم فلک بدست حالا به تازیانه مرا گرم داشتست
7 در حیرتم که آتش صوفی برای چیست چون صفه را سماع و صفا گرم داشتست
8 تا آمدم بوادی هجران گداختم این منزل خراب هوا گرم داشتست
9 چون شمع تا نسوخت فغانی نیافت وصل مجلس از آن اوست که جا گرم داشتست