- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود تا به روزم چشم بر بام و در آن خانه بود
2 دی که میمد ز جولانگاه شوخی مست ناز نرگسش بر گوشهٔ دستار خوش ترکانه بود
3 بهر آن نا آشنا میرم که فرد از همرهان آنچنان میشد که گویا از همه بیگانه بود
4 آن نصیحتها که میکردیم اهل عشق را این زمان معلوم ما شد کان همه افسانه بود
5 قرب تا حاصل نشد دودم ز خرمن برنخاست اتحاد شمع برق خرمن پروانه بود
6 سوختن با آتش است و عشق با دیوانگی عشق بر هر دل که زد آتش چو من دیوانه بود
7 وحشی از خون خوردن شب دوش نتوانست خاست کاین می مرد افکن امشب تا لب پیمانه بود