دوشم اسباب عیش نیکو بود از سیف فرغانی غزل 237

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

دوشم اسباب عیش نیکو بود

1 دوشم اسباب عیش نیکو بود خلوتم با نگار دلجو بود

2 اندرآن خلوت بهشت آیین غیر من هرچه بود نیکو بود

3 با دلارام من مرا تا روز سینه بر سینه روی بر رو بود

4 سخنش چاشنی شکر داشت دهنش پسته سخن گو بود

5 نکنی باور ار ترا گویم که چه سیمین بروسمن بو بود

6 بود دردست شاه چون چوگان آنکه درپای اسب چون گو بود

7 آسیای مراد را همه شب سنگ بر چرخ وآب درجو بود

8 من بنور جمال او خود را چون نکو بنگریستم او بود

9 زنگی شب چراغ ماه بدست پاسبان وار بر سر کو بود

10 دوری ازدوست، سیف فرغانی گر زتو تا تو یک سر مو بود

عکس نوشته
کامنت
comment