زین کلک من که سحر طرازی از خاقانی شروانی قطعه‌ 291

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

زین کلک من که سحر طرازی است راستین

1 زین کلک من که سحر طرازی است راستین دست زمانه رسات طرازی بر آستین

2 سردار اهل فضلم و بندار نظم و نثر آرد سجود من سر بندار ری نشین

3 بندار چون ز ری سوی تبریز می‌رسد نان جوین خورد از آن و اکمه زین

4 من کامدم ز خطهٔ تبریز سوی ری از خوشهٔ سپهر خورم نان گندمین

5 چونان که جو ز گندم دور است از قیاس شعرش به شعر من به قیاس است هم چنین

6 با بان آهوان که گزیند پلنگ‌مشک بر شان انگبین که گزیند ترنجبین

7 با این بیان ز وصف تو امروز عاجزم کو جنتی است آمده ز افلاک بر زمین

8 پشت عراق و روی خراسان ری است ری پشتی چه راست دارد و روئی چه نازنین

9 از سین سحر نکتهٔ بکر آفرین منم چون حق تعالی از ری بر رحمت آفرین

10 بر صانعی که روی بهشت آفرید و ری خاقانی آفرین خوان، خاقانی آفرین

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر