- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست دی که بودم روزهدار امروز هستم بتپرست
2 از ترانهٔ عشق تو نور نبی موقوف گشت وز مغابهٔ جام تو قندیلها بر هم شکست
3 رمزهای لعل تو دست جوانمردان گشاد حلقههای زلف تو پای خردمندان ببست
4 ابروی مقرونت ای دلبر کمان اندر کشید ناوک مژگانت ای جانان دل و جانم بخست
5 با چنان مژگان و ابرو با چنان رخسار و لب بود نتوان جز صبور و عاشق و مخمور و مست
6 پارسایی را بود در عشق تو بازار سست پادشاهی را بود در وصل تو مقدار پست
7 جز برای تو نسازم من ز فرق خویش پای جز به یاد تو نیارم سوی رطل و جام دست
8 شادی و آرام نبود هر کرا وصل تو نیست هر کرا وصل تو باشد هر چه باید جمله هست