-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل بیچارهام گم شد به کوی یار میجویم دل گمگشتهٔ خود را از آن دلدار میجویم
2 ز گلشنهای روحانی چنین بلبل که من دارم قفس چون بشکند او را در آن گلزار میجویم
3 چو چشم او به عیاری روان و قلب میدزدد من بیدل متاع خود از آن عیار میجویم
4 چو دانستم که آن عیسی پی تیمار میآید دل آشفته خود را کنون بیمار میجویم
5 چنان با سوز عشق او خوشستم دل که در محشر به جای شربت کوثر حریق نار میجویم
6 اگر گهگه ز بیخویشی نظر در عالم اندازم از او آیینه میسازم در او دیدار میجویم
7 چنان بختی که در خوابش شهنشاهان همییابند چو رهبر بخت بیدارش من بیدار میجویم
8 حسین این تاجداریها مرا کی در نظر آید سر سودایی خود را به زیر دار میجویم