طبیبم دید و درمانم از بابافغانی شیرازی غزل 77

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

طبیبم دید و درمانم ندانست

1 طبیبم دید و درمانم ندانست دوای درد پنهانم ندانست

2 بوصلم مژده داد اخترشناسی ولیکن آفت جانم ندانست

3 چه آتش بود رو آورد در من که دامان و گریبانم ندانست

4 که می گوید که حاسد چون ترا دید بران لب جای دندانم ندانست

5 چه از آن بوی خوش کامشب صبا داشت چو راه بیت احزانم ندانست

6 تو می گویی که عاشق دید مستم بمرد و چاک دامانم ندانست

7 فغانی مست بود آن شوخ امشب سخنهای پریشانم ندانست

عکس نوشته
کامنت
comment