- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شبم به محنت و روزم به هجر یار گذشت تمام مدت عمرم بر این قرار گذشت
2 مگر ندارد ای ساقی انتظار آخر بیار باده که کارم ز انتظار گذشت
3 هزار حیف که تا فکر خویش میکردم گلی نچیدم از این گلشن و بهار گذشت
4 نهال من همه لخت جگر به بار آورد مگر ز خون دل آبم ز جویبار گذشت
5 زد آتشم به درون چون چنار در گلزار نسیم زلف تو هر گاهم از کنار گذشت
6 کمان ناز به من چپ نشسته بود هنوز که تیر غمزهاش از سینه فکار گذشت
7 بسوخت شعلهٔ آهم سپهر را دامن خیال او چو مرا در دل نزار گذشت
8 پیاله گیر و گلی برفشان و عشرت کن چه فکر میکنی؟ ایام نوبهار گذشت
9 گذشت یار به صد فتنه از برت قصاب خموش باش که آشوب روزگار گذشت