نسیم صبحدم آمد از عطار نیشابوری بلبل نامه 13

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

نسیم صبحدم آمد به گلشن

1 نسیم صبحدم آمد به گلشن به چشمش گلش آمد همچو گلخن

2 گل از بلبل بکلی دست شسته دریده پیرهن در خون نشسته

3 هزاران خار در پا دست در گل فراق بلبلش بنشسته در دل

4 چو سرو اندر چمن افتان و خیزان به زاری زار می‌گفت ای عزیزان

5 به هم خوش بود ما را در گلستان حسد بردند بر ما جمله مرغان

6 حسودان را به جز کوری مبادا میان همدمان دوری مبادا

7 همینش کار باشد چرخ گردان که دوری افکند با دوستداران

عکس نوشته
کامنت
comment