1 ماه من چون آگهی از ناله شب‌های من رحمتی کن بر دل بیچاره شیدای من

2 زآتش سودایت ای شمع جهان افروز دل سوختم پروانه وار و نیستت پروای من

3 گر ز روی لطف خاکپای خود خوانی مرا عرش و کرسی تاج سر سازند خاکپای من

4 آستینم بوسه جای خسروان دین بود گر ز خاک آستان خویش سازی جای من

5 گر رود از دست من سرمایه سود دو کون کم نخواهد شد ز جان سوخته سودای من

6 آبروئی میبرم از سجده خاک درت تا شناسد روز محشر هر کسی سیمای من

7 آشنائی کرد با من عشق عالم سوز او کله بر افلاک بندد آه دودآسای من

8 تا ز خاکپای تو روشن شده چشم حسین جز تو در عالم ندیده دیده بینای من