ماه من کز لعل لب کامی بهر از فضولی بغدادی غزل 171

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

ماه من کز لعل لب کامی بهر ناکام داد

1 ماه من کز لعل لب کامی بهر ناکام داد خواستم من نیز کام خود مرا دشنام داد

2 برد هوشم را بدشنامی لبش یا ساقی بهر مستی از می تلخی مرا یک جام داد

3 مضطرب بودم که آیا چیست قدرم پیش او اضطرابم را بدشنامی لبش آرام داد

4 مردم از ذوقی که در دشنام آن لب یافتم جان فدای نشأه کان باده گلفام داد

5 چیست جرم من که مخصوصم بداغ هجر کرد آنکه بر خوان وصال خود صلای عام داد

6 بس که هوشم برد گفتارش ندانستم که او وعده کشتن مرا یا مژده انعام داد

7 با فضولی محنت ایام را کاری نماند بی خودی او را نجات از محنت ایام داد

عکس نوشته
کامنت
comment