دیوانه ام مرا سخن از بابافغانی شیرازی غزل 154

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست

1 دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست در نامه ام حکایت عشق و جنون بسست

2 یکچند نیز ناله ی ما می توان شنید ای مست عیش زمزمه ی ارغنون بسست

3 بهر هلاک خویش چه آیم به بزم تو؟ این یک نظر که می نگرم از برون بسست

4 تا چند رنج خاطرم از دیدن رقیب عمری بدرد دل گذراندم کنون بسست

5 فرخنده ساز یکرهم ای بخت خانه سوز عمری ز ناکسی تو بودم زبون بسست

6 انگیز کشتنم کن اگر دوستی رفیق رسوا شدم بدفع جنونم فسون بسست

7 باز این چه شیونست فغانی بدشت و کوه چشمی نماند کز تو نشد غرق خون بسست

عکس نوشته
کامنت
comment