- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 معشوق مرا ره قلندر زد زان راه به جانم آتش اندر زد
2 گه رفت ره صلاح دین داری گه راه مقامران لنگر زد
3 رندی در زهد و کفر در ایمان ظلمت در نور و خیر در شر زد
4 خمیده چو حلقه کرد قد من و آنگاه مرا چو حلقه بر در زد
5 چون سوخت مرا بر آتش دوزخ وز آتش دوزخ آب کوثر زد
6 در صومعه پای کوفت از مستی ابدال ز عشق دست بر سر زد
7 با آب عنب به صومعه در شد در میکده آب زر بر آذر زد
8 گر من نه به کام خویشم او باری با آنکه دلم نخواست خوشتر زد