صفای اصفهانی

صفای اصفهانی

صفای اصفهانی
صفای اصفهانی

عشقم چنان ربود که از جان از صفای اصفهانی غزل 99

غزل 99 ام از 216 غزلیات

عشقم چنان ربود که از جان و از تنم

1 عشقم چنان ربود که از جان و از تنم در حیرتم که پرتو عشقست یا منم

2 گفتم که دست گیردم آن طره بتاب گر دید بند پایم و زنجیر گردنم

3 گویند رخت گیر و برو از دیار یار غافل که دست عشق گرفتست دامنم

4 بی رشته دو زلف تو با این فرا خناست عالم بدیده تنگ تر از چشم سوزنم

5 خواهی قیامت ار تو در آئینه بنگری بین قد خود معاینه در چشم روشنم

6 از کشت عمر حاصل من شد جوی ز عشق و آن نیز شد چو برق وزد آتش بخرمنم

7 ویران کنم عمارت عقل و بنای عشق تا آفتاب دوست بتابد ز روزنم

8 بگریختم ز جور فلک در پناه یار منت خدای را که بلندست ماء/منم

9 پرواز میکند بهوای صنوبری مرغ دلم که طائر طوبی نشیمنم

10 آن طائرم که روح قدس در فضای قدس گسترده بی مصادمه دام ارزنم

11 هرگز گمان نداشتم از بخت و اتفاق ایندولتی که گشته خرابات مسکنم

12 دل دشت بی نهایت و من با عصا و دست این دشت را شبان بیابان ایمنم

13 مرد غزای نفسم و نفی صفاست تیغ ذکر خطست و خال تو در جنگ جوشنم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عشقم چنان ربود که از جان و از تنم

شاعر شعر عشقم چنان ربود که از جان و از تنم چه کسی است ؟

شاعر شعر عشقم چنان ربود که از جان و از تنم صفای اصفهانی می باشد.

شعر عشقم چنان ربود که از جان و از تنم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر عشقم چنان ربود که از جان و از تنم چیست ؟

قالب شعر عشقم چنان ربود که از جان و از تنم غزل است

مضمون اصلی شعر عشقم چنان ربود که از جان و از تنم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر