- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آرم ای مولای من یک قطره از دریای تو گفته گویا حافظ این ابیات در سودای تو
2 ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو زینت تاج و نگین از گوهر والای تو
3 آفتاب فتح را هر دم طلوعی میدهد در لباس خسروی رخسار مه سیمای تو
4 گر چه خورشید فلک چشم و چراغ عالمست روشنائیبخش چشم اوست خاک پای تو
5 جلوهگاه طایر اقبال گردد هر کجا سایه اندازد همای چتر گردونسای تو
6 از رسوم شرع و حکمت با هزاران اختلاف نکته هرگز نشد فوت از دل دانای تو
7 آنچه اسکندر طلب کرد و ندادش روزگار جرعهای بود از زلال لعل جانافزای تو
8 عرض حاجت در حریم حضرتت محتاج نیست راز کس مخفی نماند با فروغ رای تو
9 خسروا پیرانهسر فیضت جوانی میکند بر امید عفو جانبخش گنهفرسای تو