-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لبم ز بستگی دل اگر چه وا نشود چو لاله خون جگر خوردنم قضا نشود
2 بیک لباس مقید مشو که ساختگیست اگر گهی به تنت پیرهن قبا نشود
3 دل ضعیف چنان جذبه قوی دارد که تیر هیچ بلائی ازو خطا نشود
4 کلید چاره و تدبیر تا نگردد گم دری که بسته بروی امید وا نشود
5 گرفته دامن غم می کشم بخانه دل که جز بمهمان آرایش سرا نشود
6 حدیث عشق تو با هیچکس نمی گویم شرر ز آتش سودای ما جدا نشود
7 کمند طره او بار یک جهان دل را نمی تواند برداشت تا دو تا نشود
8 سعادت ازلی را بکسب نتوان یافت که زاغ از خورش استخوان هما نشود
9 چنان مکن که کلیم از در تو پا بکشد شکسته دل شده باری شکسته پا نشود