خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

خاقانی شروانی
خاقانی شروانی

جان از تنم برآید چون از خاقانی شروانی غزل 346

غزل 346 ام از 1365 غزلیات

جان از تنم برآید چون از درم درآئی

1 جان از تنم برآید چون از درم درآئی لب را به جای جانی بنشان به کدخدائی

2 جان خود چه زهره دارد ای نور آشنایی کز خود برون نیاید آنجا که تو درآئی

3 جانی که یافت از خم زلفین تو رهائی از کار بازماند همچون بت از خدائی

4 بر زخم‌های جانم هم درد و هم دوائی در نیمه راه عقلم هم خوف و هم رجائی

5 از پای پاسبانت بوسی کنم گدائی وانگاه سر برآرم کاین است پادشائی

6 تب‌های هجر دارم شب‌ها بینوائی تب‌های من ببندی لب‌ها چو برگشائی

7 گمراه گردم از خود تا تو رهم نمائی از من مرا چه خیزد اکنون که تو مرائی

8 تو خود نهان نباشی کاندر نهان مائی خاقانی از تحیر پرسان که تو کجائی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر جان از تنم برآید چون از درم درآئی

شاعر شعر جان از تنم برآید چون از درم درآئی چه کسی است ؟

شاعر شعر جان از تنم برآید چون از درم درآئی خاقانی شروانی می باشد.

شعر جان از تنم برآید چون از درم درآئی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر جان از تنم برآید چون از درم درآئی چیست ؟

قالب شعر جان از تنم برآید چون از درم درآئی غزل است

مضمون اصلی شعر جان از تنم برآید چون از درم درآئی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین است.