جانم از عشق تو بی صبر و سکون خواهد از جلال عضد غزل 91

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

جانم از عشق تو بی صبر و سکون خواهد شد

1 جانم از عشق تو بی صبر و سکون خواهد شد دلم از آتش سودای تو خون خواهد شد

2 من تنها نه که با حسن و جمالی که تراست عالمی در کف عشق تو زبون خواهد شد

3 بر من آن زلف تو شوریده نمی شد و اکنون گوییا بخت منش راهنمون خواهد شد

4 هر دم آید ز هوای دو لبت جان بر لب تا سرانجامِ من از عشق تو چون خواهد شد؟

5 ای بسا شب که ز تاب غم هجران رخت آه من بر فلک آینه گون خواهد شد

6 زان سر زلف چو زنجیر معنبر که تراست عاقلان را همگی میل جنون خواهد شد

7 بلبل جان من از شوق گلستان رخت ناگهان از قفس سینه برون خواهد شد

8 داستان غم تو کم نشود در عالم کاین حدیثی ست که هر روز فزون خواهد شد

9 در ازل با رخ تو عشق همی باخت جلال جان او بسته سودا نه کنون خواهد شد

عکس نوشته
کامنت
comment