عمرم همه در آرزوی روی تو بگذشت از جلال عضد غزل 50

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

عمرم همه در آرزوی روی تو بگذشت

1 عمرم همه در آرزوی روی تو بگذشت و آشفتگی حال من از موی تو بگذشت

2 افسوس بر آن نیست که بگذشت مرا عمر افسوس بر آن است که بی روی تو بگذشت

3 خون شد دلم از حسرت و از دیده بپالود چون در دل من غمزه جادوی تو بگذشت

4 در حسرت خاک سر کوی تو شدم خاک بادا خنک آن باد که در کوی تو بگذشت

5 چون ماه نُوَش خلق به انگشت نمایند آن را که خم پشت ز ابروی تو بگذشت

6 در رُفتن خاک ره و بوسیدن پایت باد سحر از حلقه گیسوی تو بگذشت

7 در چشم جلال است جهان تیره و دلگیر تا در نظرش طرّه هندوی تو بگذشت

عکس نوشته
کامنت
comment