سرشک لعل من حاصل از بابافغانی شیرازی غزل 225

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

سرشک لعل من حاصل گل آزار می‌آرد

1 سرشک لعل من حاصل گل آزار می‌آرد گهر می‌ریزم و سنگ ملامت بار می‌آرد

2 شکست از دیدهٔ بدخورد جامم این سزای او که صحبت را ز خلوت بر سر بازار می‌آرد

3 شراب تلخ با محبوب سیم‌اندام نوشیدن فرح دارد ولی تلخی صد آن مقدار می‌آرد

4 مکن عیب من از مستی و سربازی که عشق است این که گردن‌بسته‌شیران را به پای دار می‌آرد

5 بسا مرد سلامت رو که بهر یک زمان مستی شرابش موکشان در خدمت خمار می‌آرد

6 به جان‌بخشی من آن کس که دایم می‌کند انکار اگر یک جرعه می‌نوشد روان اقرار می‌آرد

7 فغانی ماه شبگرد تو شب از عین عیاری گذر در چشم بی‌خواب و دل بیدار می‌آرد

عکس نوشته
کامنت
comment