سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

عقل و جانم برد شوخی آفتی از سنایی غزنوی غزل 384

غزل 384 ام از 1794 غزلیات

عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای

1 عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای باد دستی خاکیی بی آبی آتشپاره‌ای

2 زین یکی شنگی بلایی فتنه‌ای شکر لبی پای بازی سر زنی دردی کشی خونخواره‌ای

3 گه در ایمان از رخ ایمان فزایش حجتی گاه بر کفر از دو زلف کافرش پتیاره‌ای

4 کی بدین کفر و بدین ایمان من تن در دهد هر کرا باشد چنان زلف و چنان رخساره‌ای

5 هر زمان در زلف جان آویز او گر بنگری خون خلقی تازه یابی در خم هر تاره‌ای

6 هر زمان بینی ز شور زلف او برخاسته در میان عاشقان آوازهٔ آواره‌ای

7 نقش خود را چینیان از جان همی خدمت کنند نقش حق را آخر ای مستان کم از نظاره‌ای

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای

شاعر شعر عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای چه کسی است ؟

شاعر شعر عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای سنایی غزنوی می باشد.

شعر عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای چیست ؟

قالب شعر عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای غزل است

مضمون اصلی شعر عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر