امیدواری من در جهان وصال از سحاب اصفهانی غزل 132

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

امیدواری من در جهان وصال تو باشد

1 امیدواری من در جهان وصال تو باشد به نا امیدی من تا چه در خیال تو باشد

2 به باغ خلد گلی چون رخت کجاست گرفتم که قد سدره و طوبی به اعتدال تو باشد

3 بگو چه گونه تو ای مرغ دل ز گوشه بامش کنی اگر به مثل قوتی به بال تو باشد

4 برای صید دل من بدام و دانه چه حاجت که دام و دانه ی آن مرغ زلف و خال تو باشد

5 نه شبنم است که بینی نشسته بر گل سوری خوئیست اینکه برویش زانفعال تو باشد

6 به باغ دل بنشاندم بسی نهال و درختی که بی ثمر بود ای آرزو نهال تو باشد

7 تو را (سحاب) در اندیشه بود باز فلک را چه خنده ها که بر اندیشه ی محال تو باشد

عکس نوشته
کامنت
comment