- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل من هر نفسی از تو تجلّی طلبد دمیده دیده مجنون رخ لیلی طلبد
2 هرکه او دیده بود چهره و بالای ترا کی ز ایزد بدعا روضه و طوبی طلبد
3 در جهان ذرّه از خال رخت خالی نیست کاو نه دیدار تو در جنّت اعلی طلبد
4 ما بدنیا طلبیدیم و بدیدیم عیان زاهد گمشده آنرا که آنرا که بعقبی طلبد
5 معنی و صورت ما صورت معنی و دلست چندا آنکه چنین صورت و معنی طلبد
6 جز که در مملکت فقر و فنا نتوان یافت صوفی آنچیز که در فقر و فنا می طلبد
7 جان من در همه ذرّات جهان یافته است آنچه موسی ز سر طور تجلی طلبد
8 در دوم مرتبه چون شکل الف میگردد پس عجب نبود اگر کس الف از با طلبد
9 مغربی دیده بدست آر پس آنگه بطلب حسن یوسف که شنیده است که اعمی طلبد