- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم را نور رحمت از وداع جان فرو گیرد شهادت خانه ام را پرتو ایمان فرو گیرد
2 دل پرحسرتی دارم که هر سو چشم بگشایم سرشک حسرتم از دیده تا دامان فرو گیرد
3 ز بس ساید به هم در کیش طاقت ناوک آهم خراش سینه ام را سونش پیکان فرو گیرد
4 ز خرسندی مدان گر بی تو بر بستر نهم پهلو سرم را اضطراب از زانوی حرمان فرو گیرد
5 در آن ساعت که آهم گرد راه از چهره افشاند جراحت های اهل درد را درمان فرو گیرد
6 به حسرت می سپارم جان، ببند از گریه چشمم را که گر اشکی بیفتد دهر را طوفان فرو گیرد
7 اگر آید بجز یاد تو در خاطر «نظیری » را ز دل تا بگذراند صد رهش نسیان فرو گیرد