دلم ز سینه برون رفت و جان از سحاب اصفهانی غزل 13

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

دلم ز سینه برون رفت و جان بود تنها

1 دلم ز سینه برون رفت و جان بود تنها چو بلبلی به قفس از هم آشیان تنها

2 به یاری تو کنونم کشد خوشا وقتی که بود دشمن جان من آسمان تنها

3 اگر به کشتن خلق جهان چنان کوشی همین تو جان جهان مانی و جهان تنها

4 صداقت دگرش هست جز دمیدن خط گل مرا نبود موسم خزان تنها

5 زخاک کوی تو هم یافتم چو یافت (سحاب) همین نیافت خضر عمر جاودان تنها

عکس نوشته
کامنت
comment