دل از هوای تو دشوار بر توانم از جلال عضد غزل 49

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

دل از هوای تو دشوار بر توانم داشت

1 دل از هوای تو دشوار بر توانم داشت چگونه خاطر ازین کار بر توانم داشت

2 نه آنچنان ز شراب شبانه سرمستم که راه کلبه خمّار بر توانم داشت

3 بدین صفت که مرا دیده در تو حیران است قدم ز پیش تو دشوار بر توانم داشت

4 مرا تنی ست چو کاهی و بار غم چون کوه گمان مبر که من این بار بر توانم داشت

5 ز جان من رمقی تا به جاست می کوشم مگر ز راه خود این خار بر توانم داشت

6 سرشک من نه چنان است کآستین یک دم ز پیش دیده خونبار بر توانم داشت

7 ازین هوس که مرا در سر است ظن مبرید که من سر از قدم یار بر توانم داشت

8 به ترک دین بکنم چون جلال اگر روزی ز چین زلف تو زنّار بر توانم داشت

عکس نوشته
کامنت
comment