- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلم پیکان او را در جگر دید ز غمزه کار خود زیر و زبر دید
2 به تیر غمزهاش دل چشم میداشت بحمد الله که آخر در نظر دید
3 ز چشمش نرگس ار زد لاف مستی مگر آن مست را او بی خبر دید
4 از آن عاقل نیامد در ره عشق که این ره را سراسر پر خطر دید
5 چو با عقل و خرد کاری نشد راست به راه عشق دل کاری دگر دید
6 مکن عیب ار شود دیوانه عاشق جنون را در ره عشق او هنر دید
7 ز دنیا شاهدی یکسر گذر کرد چو اسبابش سراسر بر گذر دید