اندر دل من عشق تو نور یقینست از سنایی غزنوی غزل 78

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

اندر دل من عشق تو نور یقینست

1 اندر دل من عشق تو نور یقینست بر دیدهٔ من نام تو چون نقش نگینست

2 در طبع من و همت من تا به قیامت مهر تو چو جنانست و وفای تو چو دینست

3 تو بازپسین یار منی و غم عشقت جان تو که همراه دم بازپسینست

4 گویی ببر از صحبت نا اهل بر من از جان به برم گر همه مقصود تو اینست

5 آن را غرض صحبت دیدار تو باشد او را چه غم تاش و چه پروای تکینست

6 امید وصال تو مرا عمر بیفزود خود وصل چه چیزست که امید چنینست

7 گفتم که ترا بنده نباشد چو سنایی نوک مژه بر هم زد یعنی که همینست

عکس نوشته
کامنت
comment