دل من چون صدف از جلال الدین محمد مولوی غزل 576

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد

1 دل من چون صدف باشد خیال دوست در باشد کنون من هم نمی‌گنجم کز او این خانه پر باشد

2 ز شیرینی حدیثش شب شکافیدست جان را لب عجب دارم که می‌گوید حدیث حق مر باشد

3 غذاها از برون آید غذای عاشق از باطن برآرد از خود و خاید که عاق چون شتر باشد

4 سبک رو همچو پریان شو ز جسم خویش عریان شو مسلم نیست عریانی مر آن کس را که عر باشد

5 صلاح الدین به صید آمد همه شیران بود صیدش غلام او کسی باشد که از دو کون حر باشد

عکس نوشته
کامنت
comment