دیگر دلم خدنگ جفا رانشان از طبیب اصفهانی غزل 21

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

دیگر دلم خدنگ جفا رانشان شدست

1 دیگر دلم خدنگ جفا رانشان شدست جرمی ز من مگر بتو خاطرنشان شدست؟

2 بی وعده آمدی که زشادی شوم هلاک دل در گمان که یار بمن مهربان شدست

3 پاکست دامنش ولی از اختلاط غیر حق با دل منست اگر بدگمان شدست

4 تا بسته باز رخت سفر، در قفای یار صد کاروان اشگ ز چشمم روان شدست

5 بی مهر دیگران ونکویان طبیب را ترسم گمان کنند که چون دیگران شدست

عکس نوشته
کامنت
comment