دلم ز روز بد خویش از بابافغانی شیرازی غزل 190

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد

1 دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد چه ماتمست که اندوه عالمی دارد

2 خراب حالم و با کس نمی توانم گفت خوشا کسی که بهر حال محرمی دارد

3 مراد ما به میان سهی قدان بستند ولی چه سود که بس جای محکمی دارد

4 امید هست که از باغ وصل گل چینم هنوز دیده ی خونین دلان نمی دارد

5 چه دل دهی برفیقان ناز پرورده؟ کسیست یار تو کز بهر تو غمی دارد

6 شدست نامه سیه خواجه را ز خاتم زر دلش خوشست که در دست خاتمی دارد

7 شراب خورده فغانی و در خمار شده جدا ز ساقی گلرخ جهنمی دارد

عکس نوشته
کامنت
comment