دل مرا ز اندیشه اسباب دنیا از فیض کاشانی غزل 307

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

دل مرا ز اندیشه اسباب دنیا سرد شد

1 دل مرا ز اندیشه اسباب دنیا سرد شد آخرت با یادم آمد آرزوها سرد شد

2 چون شدم آگه ز اسرار علوم آخرت بر دلم دنیا و ما فیها سرا پا سرد شد

3 هر گهم دل گرم گردید از تماشای جهان یادم آمد آخرت دل از تماشا سرد شد

4 دیدن گلزار و صحرا طبع را چون بر فروخت مردنم یاد آمد آن گلزار و صحرا سرد شد

5 نیست دنیا جای آرام آنکه را هوشی بود بر دلش در زندگی لذات دنیا سرد شد

6 بر دل ارباب عقبا لذت دنیاست سرد نزد اهل معرفت لذات عقبا سرد شد

7 هر که دید ارباب دنیا را کلاب دوزخند سروری را ماند و از مردار دنیا سرد شد

8 آتش مهر زر و زیور چو در دلها گرفت زمهریر مرگ آمد حوش دلها سرد شد

9 گر تو کندی دل ز دنیا ورنه او خود میکند زین سبب اهل خرد را دل ز دنیا سرد شد

10 هرکسی را وقت مردن دل شود سرد از هوا فیض را در زندگی دل از هواها سرد شد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر